جدول جو
جدول جو

معنی غلغل کنان - جستجوی لغت در جدول جو

غلغل کنان
(غُ غُ کُ)
شور و غوغاکنان. در حال آواز برآوردن و فریاد کردن. هیاهوکنان:
همیگفت غلغل کنان از فرح
فمن دق باب الکریم انفتح.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا
غلغل کنان
در حال آواز بر آوردن شور و غوغا کنان
تصویری از غلغل کنان
تصویر غلغل کنان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غلغل کردن
تصویر غلغل کردن
صدای جوشیدن آب یا مایع دیگر، بانگ و آواز برآوردن
فرهنگ فارسی عمید
(دَ دی دَ)
جوشیدن با غلغل. جوشیدن با آواز، شور و فریاد برآوردن. داد و فریاد کردن
لغت نامه دهخدا
تصویری از غلغل کردن
تصویر غلغل کردن
جوشیدن با غلغل و آواز، شور و فریاد برآوردن
فرهنگ لغت هوشیار